جدول جو
جدول جو

معنی عیال پرست - جستجوی لغت در جدول جو

عیال پرست
(بَ وَ)
دوست دارندۀ عیال. علاقه مند به زن و فرزند خود. که پای بند عیال باشد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ رَ)
دوست داشتن عیال. پای بند بودن به عائله.
- امثال:
عیال پرستی خداپرستی است، نظیر حدیث ’خیارکم خیرکم لأهله’. (امثال و حکم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(خِ کَ دَ / دِ)
آنکه عاشق خیال خود است. آنکه سر در راه خیال دارد:
دیدۀ مردم خیال پرست
ازفریب خیال بازی رست.
نظامی.
، شاعر، عاشق. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ/ خیا پَ رَ)
پرستش خیال. عشق بخیال. عمل خیال پرست. خیال نگری. عشق به توهمات و پندارها
لغت نامه دهخدا
آنکه عائله و زن و فرزند دوست بدارد، عیال پرست، دوست دارندۀ عیال
لغت نامه دهخدا
(بَ)
عیسی پرستنده. پرستندۀ عیسی. که مذهب عیسی دارد. که بر دین عیسی بود. مسیحی. نصرانی. ترسا:
عیسی پرست را گو میخوان زبورو انجیل
کاینجا رها نکردند نه مصحف و نه دفتر.
شرف الدین شفروه.
رجوع به عیسی (ابن مریم) شود
لغت نامه دهخدا
(خُ)
بندۀ سیم و زر. (آنندراج). پرستنده و خواهان مال و ثروت و مالدوست و بخیل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خیال پرست
تصویر خیال پرست
خیال باف، شاعر، عاشق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیال پرستی
تصویر خیال پرستی
عمل و حالت خیال پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال پرست
تصویر مال پرست
هیر پرست هیر باره آنکه بدارایی و خواسته عشق ورزد بنده سیم وزر
فرهنگ لغت هوشیار
خیالاتی، خیال اندیش، خیالباف، خیال بند، خیال ساز، موهوم پرست، دل باخته، عاشق، شاعر
متضاد: حقیقت گرا، واقع گرا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خیال بافی، خیال بندی، اوهام پرستی، شاعری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بخیل، ممسک، مادی، دولت جو، تمکن خواه، ثروت طلب، مال دوست
فرهنگ واژه مترادف متضاد